منتشر نشود/ ساعت ۱۲ شب شنبه
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۳۸۹۲۰
خبرگزاری مهر - گروه بینالملل: اتحادیه عرب زمانی که آتش جنگ سوریه در اوج خود قرار داشت و تروریستها به دیوارهای دمشق رسیده بودند، تعلیق عضویت سوریه را با اکثریت آرا تصویب کرد، با این تصور که دولت بشار اسد به زودی سقوط خواهد کرد. حدود ۱۲ سال پس از آغاز بحران سوریه که به جنگ داخلی در این کشور انجامید و پس از تعلیق عضویت این کشور در اتحادیه عرب به دلیل این بحران، شماری از کشورهای عربی، روابط خود را با دمشق از سر گرفتند یا در مسیر از سرگیری روابط هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیگر شرایط مانند آن زمان نیست زیرا پایداری سوریه و شکست همه توطئهها سبب شد که کشورهای عربی راه دمشق را در پیش بگیرند دیگر شرایط مانند آن زمان نیست زیرا پایداری سوریه و شکست همه توطئهها سبب شد که کشورهای عربی راه دمشق را در پیش بگیرند. فروردین ماه امسال عربستان و سوریه پس از مدتها قطع روابط به سمت همگرایی حرکت کردند. پس از سالهای طولانی انزوا، روابط کشورهای عربی و سوریه طی دوره اخیر پس از عادی سازی برخی کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان، امارات و مصر، در حال بهبود است.
در جدیدترین موضعگیری احمد ابوالغیط روز گذشته اعلام کرد که بشار اسد رئیسجمهور سوریه همان زمان که برتری نظامی پیدا کرد و مخالفان موفق به اشغال دمشق نشدند جنگ را برد.
وی ضمن انتقاد از تصمیم تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و عجولانه توصیف کردن آن گفت: معتقدم کشورهای عضو باید به مقامات سوریه فرصت میدادند، اگر آن زمان در اتحادیه عرب بودم، به هیچ عنوان با اتفاقی که افتاد همراه نمیشدم.
اذعان ابوالغیط به پیروزی بشار اسد در شرایط کنونی، یک اعتراف قابل توجه به شمار میرود. در حالی که برخی کشورها مانند قطر، کویت و مراکش هنوز تمایلی به برقراری ارتباط با سوریه نشان ندادهاند اما عربستان به نمایندگی از کشورهای عربی در کنار امارات، الجزایر، تونس، مصر، لبنان، اردن و عراق مانع تلاشهای دیگر کشورها برای انزوای سوریه میشوند. در جریان نشست وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در جده در خصوص بازگشت سوریه بحث شد.
ماجرای تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب
با شدت گرفتن بحران سوریه و سرکوب اعتراضها، ۲۲ بهمن ۱۳۹۱، اکثریت وزرای خارجه کشورهای عرب در نشست اضطراری که در قاهره برگزار کردند، رأی به تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب داد.
در آن جلسه ۱۸ کشور به تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب رأی مثبت دادند و در مقابل سه کشور با این اقدام مخالفت کردند، و عراق هم به این مصوبه رأی ممتنع داد. روندی که اعتراض دولت سوریه را برانگیخت.
در آن زمان نماینده سوریه در اتحادیه عرب، تعلیق عضویت کشورش در اتحادیه را «غیرقانونی و بر خلاف میثاق و آئیننامه داخلی اتحادیه» دانست چون به گفته او «برای این اقدام اجماع عربی شکل نگرفت».
خشم غرب از همگرایی کشورهای عربی با سوریه
روند تحولات سریع در موضع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نسبت به بازگشت روابط با دولت سوریه خشم غرب و آمریکا که مخالف عادی سازی روابط با دولت سوریه هستند را به دنبال داشته است.
نزدیکی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به سوریه، نگاهها را به سمت دیگری جلب کرده و آن موضع غرب در مخالفت با نزدیکی با دولت سوریه است؛ امری که ممکن است بحران جدیدی بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از یک سو، و آمریکا و غرب از سویی دیگر به وجود آورد و این در حالی است که بحرانهای فعلی به دلیل نفت و جنگ روسیه و اوکراین همچنان وجود دارد.
آمریکا همواره بر مخالفت خود با عادی سازی روابط با حکومت سوریه تاکید کرده است و هیچ کشوری را به عادی سازی با سوریه تا زمانی که پیشرفت حقیقی به سوی راه حل سیاسی در این کشور حاصل نشده، تشویق نمیکند.
بشار اسد به نمادی برای سیاست کنونی کشورهای عربی و شورای همکاری خلیج فارس تبدیل شده که تلاش میکند، روشی نسبتاً مستقل از شرکای غربی خود در پیش گیرد و به عنصری برای ابراز آرمانهای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در تبدیل شدن به مراکز قدرت جهانی تبدیل شده است.
مخالفان بازگشت سوریه
چند کشور عضو اتحادیه عرب، با لغو تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه مخالفت میکنند که شامل مغرب، کویت، قطر و یمن هستند. مقامات قطری بر این باورند که دوحه دلایل خود را برای حمایت از ادامه تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب دارد.
چرا جهان عرب به سمت دمشق متمایل شد
جهان عرب با واقعیت جدید سوریه کنار آمدهاند و پذیرفتهاند که دولت سوریه برگههای قدرت دارد و همه تلاشها برای منزوی کردن آن با شکست روبرو شده است. اما آنچه در این میان مهم به نظر میرسد رهایی کشورهای عربی از هیمنه آمریکاست. چشمانداز بینالمللی امروز آرام آرام در مسیر به حاشیه راندن هیمنه آمریکا در خاورمیانه حرکت میکند تا جای خود را دیگر بازیگران مطرح بینالمللی از جمله چین و روسیه بدهد آنچه در این میان مهم به نظر میرسد رهایی کشورهای عربی از هیمنه آمریکا است. چشمانداز بینالمللی امروز آرام آرام در مسیر به حاشیه راندن هیمنه آمریکا در خاورمیانه حرکت میکند تا جای خود را دیگر بازیگران مطرح بینالمللی از جمله چین و روسیه بدهد.
به نظر میرسد که پای ابتکار «کمربند و جاده» چین (جاده ابریشم جدید چین) هم در میان است که ثبات را طلب میکند. این گواهی دهنده شرایط جدیدی خواهد بود که توافقات اقتصادی عمیق را ایجاد خواهد کرد.
شاید برخی این پرسش را مطرح کنند که مگر بازگشت سوریه به اتحادیه عرب چه ارزشی میتواند داشته باشد؟ در واقع پاسخ این پرسش را میتوان در بحث شکستن حصار علیه دمشق جستجو کرد.
بر کسی پوشیده نیست که ثبات امنیتی زمینه ساز ثبات اقتصادی و جذب سرمایه گذاری است و کشورهای حوزه خلیج فارس هم سخت به دنبال ورود به عرصه سرمایه گذاری سوریه هستند.
در این میان نباید از نقش دیپلماسی زلزله هم در تسریع همگرایی روابط میان کشورهای عربی و سوریه غافل ماند. به دنبال زلزله چندی، کشورها وارد مذاکره با دولت سوریه شدند. مذاکراتی که راه گفتگو درباره موضوعات مختلف از جمله راهکار سیاسی بحران سوریه و پایان دادن به تحریمهای این کشور و روابط دمشق با دیگر کشورها را باز کرد.
آنچه در پایان میتوان گفت این است که دولت سوریه اکنون بعد از یک چالش ۱۲ ساله تقریباً به یک ثبات رسیده و توانسته است در برابر گروههای تکفیری و تروریستی به پیروزیهای خوبی دست پیدا کند و بخش اعظم سوریه را تحت حاکمیت خود قرار دهد، این تثبیت نظام سیاسی در سوریه باعث شده است که برخی از کشورهای عربی تلاش کنند که به نوعی بار دیگر به دولت مستقر در سوریه نزدیک شده است و روابط خود را با این کشور ترمیم کنند. بنابراین برخی کشورهای عربی تلاش دارند با توجه به مؤلفههای هویتی خود و همچنین تثبیت نظام سیاسی سوریه، هر چه بیشتر به این کشور و دولت مستقر در آن نزدیک شوند.
در حال حاضر سوریه بعد از یک بحران بیش از یک دهه، وارد مرحله بازسازی شده و برای بازسازی نیازمند کمکهای بینالمللی است. برخی کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله امارات با توجه به حجم صندوق سرمایه گذاری خود و داشتن شهروندانی سرمایه گذار و توانمند از نظر مالی میخواهد از فضای موجود در سوریه برای سرمایه گذاری استفاده کند و زودتر از کشورهایی همچون قطر و ترکیه بخشی از پروژههای بازسازی سوریه را بر اساس منافع اقتصادیاش به دست آورد.
نکته دیگر، اینکه رژیم صهیونیستی بر دامنه حملات خود به سوریه افزوده است و از سوی دیگر آمریکا تمام تلاش خود را برای افزایش فشار اقتصادی به مردم سوریه به کار بسته است را از این حیث هم میتواند، در نظر گرفت که آنها از گرایش جهان عرب به سمت دمشق آشفته و عصبانی هستند.
کد خبر 5766406منبع: مهر
کلیدواژه: سوریه دمشق اتحادیه عرب روسیه سودان اوکراین ایالات متحده امریکا رژیم صهیونیستی سوریه فلسطین ترکیه اسرائیل عراق فرانسه جو بایدن رجب طیب اردوغان سرگئی لاوروف تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کشورهای عربی دولت سوریه سرمایه گذاری هیمنه آمریکا کشورهای عرب برخی کشورها بین المللی عادی سازی بشار اسد آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۳۸۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.